حرف

یه وقتایی یه حرفایی میمونه کنج سینه...
اینا تلنبار بشه میشه زخم...
حرف که جاش کنج سینه نیست...
خدا هم که خداست حرفاشو کنج سینه اش نگه نداشت...
124000 پیامبر آورد و حرفاشو زد...
هنوزم میزنه...
ما گوشمون نمیشنوه...
حرف شنو باشیم می‌شنویم...
گاهی هم می‌بینیم...
حرف بمونه کنج دل مثه غذای سر دل میمونه...
یا باید با ته مسواکی چیزی بالاش بیاری...
یا با مسکن دردش رو بخوابونی... و هضمش کنی...
ولی مشکل حرف اینه که هیچوقت دفع نمیشه...
خلاصه که خدا از دار دنیا به ما یه گوش داده و بس...
اصلا رسالت من انگار شنیدن تعریف شده...
منم گوشمو گذاشتم در اختیار رفقام دربست...
#بعد_نوشت:
این آدما خدا رو هم قضاوت می‌کنند... توقع داری نوشته های دوزاری تو رو قضاوت نکنند الهام خانوم؟!
دیدگاه ها (۱۶)

برادرجان

نه آقا...اصلا چه کسی گفته عشق است و همین لذت ابراز و دگر هیچ...

شب...و تلاقی ساعتهایی که...هیچ...صبح... و تلاقی حضوری که...ه...

انسانمبا گردن‌آویزی از خوشه‌های طلایی #گندمو گوشواری از منقا...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط